((احکام غصب و شکار و سر بریدن حیوانات))
رساله توضیح المسائل آیة الله العظمی بروجردی با حواشی امام خمینی (س)
غصب آن است که انسان از روی ظلم،بر مال یا حق کسی مسلط شود و این یکی از گناهان بزرگ است،که اگر کسی انجام دهد،در قیامت به عذاب سخت گرفتار میشود.از حضرت پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم روایت شده است که هر کس یک وجب زمین از دیگری غصب کند در قیامت آن زمین را از هفت طبقۀ آن مثل طوق به گردن او میاندازند.
مسأله 2554- اگر انسان نگذارد مردم از مسجد و مدرسه و پل و جاهای دیگری که برای عموم ساخته شده استفاده کنند،حق آنان را غصب نموده،و همچنین است اگر کسی در مسجد جایی برای خود بگیرد و دیگری نگذارد که از آنجا استفاده نماید.
مسأله 2555- چیزی را که انسان پیش طلبکار گرو میگذارد،باید پیش او بماند که اگر طلب او را ندهد طلب خود را از آن به دست آورد،پس اگر پیش از آن که طلب او را بدهد آن چیز را از او بگیرد،حق او را غصب کرده است.
مسأله 2556- مالی را که نزد کسی گرو گذاشتهاند،اگر دیگری غصب کند صاحب مال و طلبکار میتوانند چیزی را که غصب کرده از او مطالبه نمایند و چنانچه آن چیز را از او بگیرند،باز هم در گرو است،و اگر آن چیز از بین برود و عوض آن را بگیرند،آن
عوض هم مثل خود آن چیز گرو میباشد.
مسأله 2557- اگر انسان چیزی را غصب کند،باید به صاحبش برگرداند،و اگر آن چیز از بین برود باید عوض آن را به او بدهد.
مسأله 2558- اگر از چیزی که غصب کرده منفعتی به دست آید مثلاً از گوسفندی که غصب کرده،برهای پیدا شود،مال صاحب مال است و نیز کسی که مثلاً خانهای را غصب کرده،اگرچه در آن ننشیند باید اجارۀ آن را بدهد.
مسأله 2559- اگر از بچه یا دیوانه چیزی را غصب کند،باید آن را به ولیّ او بدهد و اگر از بین رفته،باید عوض آن را بدهد.
مسأله 2560- هرگاه دو نفر با هم چیزی را غصب کنند،اگرچه هر یک به تنهایی میتوانستهاند آن را غصب نمایند،هر کدام آنان ضامن نصف آن است.
مسأله 2561- اگر چیزی را که غصب کرده با چیز دیگری مخلوط کند مثلاً گندمی را که غصب کرده با جو مخلوط نماید،چنانچه جدا کردن آنها ممکن است اگرچه زحمت داشته باشد،باید جدا کند و به صاحبش برگرداند.
مسأله 2562- اگر ظرف طلا و نقره [1]یا چیز دیگری را که ساختنش حرام است غصب کند و خراب نماید،لازم نیست مزد ساختن آن را به صاحبش بدهد ولی اگر مثلاً گوشوارهای را که غصب کرده خراب نماید،باید آن را با مزد ساختنش به صاحب آن بدهد و چنانچه برای این که مزد ندهد،بگوید آن را مثل اولش میسازم مالک مجبور نیست قبول نماید و نیز مالک نمیتواند او را مجبور کند که آن را مثل اولش بسازد.
مسأله 2563- اگر چیزی را که غصب کرده به طوری تغییر دهد که از اولش بهتر شود مثلاً طلایی را که غصب کرده گوشواره بسازد،چنانچه صاحب مال بگوید مال را
به همین صورت بده،باید به او بدهد و نمیتواند برای زحمتی که کشیده مزد بگیرد بلکه بدون اجازه مالک حق ندارد آن را به صورت اولش درآورد.و اگر بدون اجازۀ او آن چیز را مثل اولش کند،باید مزد ساختن آن را هم [2]به صاحبش بدهد.
مسأله 2564- اگر چیزی را که غصب کرده به طوری تغییر دهد که از اولش بهتر شود،و صاحب مال بگوید باید آن را به صورت اول درآوری واجب است آن را به صورت اولش درآورد،و چنانچه قیمت آن به واسطۀ تغییر دادن از اولش کمتر شود،باید تفاوت آن را به صاحبش بدهد،پس طلایی را که غصب کرده اگر گوشواره بسازد و صاحب آن بگوید باید به صورت اولش درآوری،در صورتی که بعد از آب کردن قیمت آن از پیش از گوشواره ساختن کمتر شود،باید تفاوت آن را بدهد.
مسأله 2565- اگر در زمینی که غصب کرده زراعت کند،یا درخت بنشاند،زراعت و درخت و میوه آن مال خود او است و چنانچه صاحب زمین راضی نباشد که زراعت و درخت در زمین بماند،کسی که غصب کرده باید فوراً زراعت یا درخت خود را اگر چه ضرر نماید از زمین بکند،و نیز باید اجارۀ زمین را در مدتی که زراعت و درخت در آن بوده به صاحب زمین بدهد و خرابیهایی را که در زمین پیدا شده،درست کند مثلاً جای درختها را پُر نماید.و اگر به واسطۀ اینها قیمت زمین از اولش کمتر شود، باید تفاوت آن را هم بدهد و نمیتواند صاحب زمین را مجبور کند که زمین را به او بفروشد،یا اجاره دهد.و نیز صاحب زمین نمیتواند او را مجبور کند که درخت یا زراعت را به او بفروشد.
مسأله 2566- اگر صاحب زمین راضی شود که زراعت و درخت در زمین او بماند، کسی که آن را غصب کرده،لازم نیست درخت و زراعت را بکند ولی باید اجارۀ آن زمین را از وقتی که غصب کرده تا وقتی که صاحب زمین راضی شده بدهد.
مسأله 2567- اگر چیزی را که غصب کرده از بین برود،در صورتی که مثل گاو و گوسفند باشد که قیمت اجزای آن با هم فرق دارد مثلاً گوشت آن یک قیمت و پوست آن قیمت دیگر دارد،باید قیمت آن را بدهد و چنانچه قیمت بازار آن فرق کرده باشد، باید قیمت وقتی را که غصب کرده بدهد [3]و احتیاط مستحب آن است که بالاترین قیمتی را که از زمان غصب تا زمان تلف داشته بدهد.
مسأله 2568- اگر چیزی را که غصب کرده و از بین رفته مانند گندم و جو باشد که قیمت اجزایش با هم فرق ندارد،باید مثل همان چیزی را که غصب کرده بدهد،ولی چیزی را که میدهد باید خصوصیاتش مثل چیزی باشد که آن را غصب کرده و از بین رفته است.
مسأله 2569- اگر چیزی را که مثل گوسفند قیمت اجزای آن با هم فرق دارد غصب نماید و از بین برود،چنانچه قیمت بازار آن فرق نکرده باشد ولی در مدتی که پیش او بوده مثلاً چاق شده باشد،باید قیمت وقتی را که چاق بوده [4]بدهد.
مسأله 2570- اگر چیزی را که غصب کرده دیگری از او غصب نماید و از بین برود، صاحب مال میتواند عوض آن را از هر یک از آنان بگیرد،یا از هر کدام آنان مقداری از عوض آن را مطالبه نماید و چنانچه عوض مال را از اولی بگیرد،اولی میتواند آنچه را داده از دومی بگیرد [5]،ولی اگر از دومی بگیرد،او نمیتواند آنچه را داده از اولی مطالبه نماید.
مسأله 2571- اگر چیزی را که میفروشند یکی از شرطهای معامله در آن نباشد مثلاً چیزی را که باید با وزن خرید و فروش کنند،بدون وزن معامله نمایند،معامله باطل است،و چنانچه فروشنده و خریدار با قطع نظر از معامله،راضی باشند که در مال یکدیگر تصرف کنند اشکال ندارد وگرنه چیزی را که از یکدیگر گرفتهاند مثل مال غصبی است و باید آن را بههم برگردانند.و در صورتی که مال هر یک در دست دیگری تلف شود،چه بداند معامله باطل است چه نداند،باید عوض آن را بدهد.
مسأله 2572- هرگاه مالی را از فروشنده بگیرد که آن را ببیند یا مدتی نزد خود نگهدارد تا اگر پسندید بخرد،در صورتی که آن مال تلف شود،باید عوض آن را به صاحبش بدهد.
÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷
1 -در این مثال باید مزد ساختن را بدهد و این در صورتی است که مزد ساختن و تفاوتمابین نساخته و ساخته یکی باشد و الّا باید تفاوت قیمت را هم بدهد.
2 -بلکه باید تفاوت را به طوری که در مسأله پیش گفته شد بدهد.
3 -بعید نیست که لازم باشد قیمت روزی را که ادا میکند بدهد لکن ترک نکند احتیاط را بهاین که بالاترین قیمت روز تلف شدن و روز ادا کردن را بدهد.
4 -یعنی قیمت چاقی که از بین رفته باید بدهد.
5 -اگر پیش دومی از بین برود و اگر برگرداند به اولی و پیش او از بین برود نمیتواند ازدومی بگیرد.
÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷
((احکام مالی که انسان آن را پیدا میکند))
مسأله 2573- مالی که انسان پیدا میکند اگر نشانهای نداشته باشد که به واسطۀ آن، صاحبش معلوم شود،میتواند به قصد این که ملک خودش شود آن را بردارد.ولی احتیاط مستحب [1]آن است که از طرف صاحبش صدقه بدهد.
مسأله 2574- اگر مالی پیدا کند که نشانه دارد و قیمت آن از 12/6 نخود نقرۀ سکهدار کمتر است،چنانچه صاحب آن معلوم باشد و انسان نداند راضی است یا نه،نمیتواند بدون اجازۀ او بردارد،و اگر صاحب آن معلوم نباشد،میتواند به قصد این که ملک خودش شود بردارد و احتیاط واجب [2]آن است که هر وقت صاحبش پیدا شد،عوض آن را به او بدهد.
مسأله 2575- هرگاه چیزی که پیدا کرده نشانهای دارد که به واسطۀ آن میتواند صاحبش را پیدا کند،اگرچه بداند صاحب آن سنّی یا کافری است که در امان مسلمانان است،در صورتی که قیمت آن چیز به 12/6 نخود نقرۀ سکهدار برسد باید از روزی که
کتابرساله توضیح المسائل آیة الله العظمی بروجردی با حواشی امام خمینی (س)
آن را پیدا کرده تا یک هفته [3]روزی دو مرتبه و بعد تا یک ماه هفتهای یک مرتبه و بعد تا یک سال ماهی یک مرتبه در محل اجتماع مردم اعلان کند.
مسأله 2576- اگر انسان خودش نخواهد اعلان کند میتواند به کسی که اطمینان دارد بگوید که از طرف او اعلان نماید.
مسأله 2577- اگر تا یک سال اعلان کند و صاحب مال پیدا نشود میتواند آن را برای خود بردارد به قصد این که هر وقت صاحبش پیدا شد عوض آن را به او بدهد،یا برای او نگهداری کند که هر وقت پیدا شد به او بدهد،ولی احتیاط مستحب آن است که از طرف صاحبش صدقه بدهد.
مسأله 2578- اگر بعد از آن که یک سال اعلان کرد و صاحب مال پیدا نشد مال را برای صاحبش نگهداری کند و از بین برود،چنانچه در نگهداری آن کوتاهی نکرده و تعدی یعنی زیادهروی هم ننموده ضامن نیست ولی اگر از طرف صاحبش صدقه داده باشد، یا برای خود برداشته باشد،در هر صورت ضامن است.
مسأله 2579- کسی که مالی را پیدا کرده،اگر عمداً به دستوری که گفته شد اعلان نکند، گذشته از این که معصیت کرده،باز هم واجب است اعلان کند.
مسأله 2580- اگر بچۀ نابالغ چیزی پیدا کند،ولیّ او باید اعلان نماید.
مسأله 2581- اگر انسان در بین سالی که اعلان میکند از پیدا شدن صاحب مال نا امید شود و بخواهد آن را صدقه بدهد اشکال دارد [4]
مسأله 2582- اگر در بین سالی که اعلان میکند مال از بین برود،چنانچه در نگهداری
آن کوتاهی کرده،یا تعدی یعنی زیادهروی کرده باشد باید عوض آن را به صاحبش بدهد،و اگر کوتاهی نکرده و زیادهروی هم ننموده چیزی بر او واجب نیست.
مسأله 2583- اگر مالی را که نشانه دارد و قیمت آن به 12/6 نخود نقرۀ سکهدار میرسد در جایی پیدا کند که معلوم است به واسطۀ اعلان صاحب آن پیدا نمیشود میتواند در روز اول آن را از طرف صاحبش صدقه بدهد و چنانچه صاحبش پیدا شود و به صدقه دادن راضی نشود باید عوض آن را به او بدهد و ثواب صدقهای که داده مالِ خود او است.
مسأله 2584- اگر چیزی را پیدا کند و به خیال این که مالِ خود او است بردارد بعد بفهمد مال خودش نبوده،باید تا یک سال اعلان نماید و همچنین است اگر مثلاً پای خود را به گمشدهای بزند و آن را از جای خودش حرکت دهد.
مسأله 2585- لازم نیست موقع اعلان،جنس چیزی را که پیدا کرده بگوید بلکه همین قدر که بگوید چیزی پیدا کردهام کافی است.
مسأله 2586- اگر کسی چیزی را پیدا کند و دیگری بگوید مالِ من است،در صورتی باید به او بدهد که نشانههای آن را بگوید ولی لازم نیست نشانههایی را که بیشتر اوقات صاحب مال هم ملتفت آنها نیست بگوید.
مسأله 2587- اگر قیمت چیزی که پیدا کرده به 12/6 نخود نقرۀ سکهدار برسد چنانچه اعلان نکند و در مسجد،یا جای دیگری که محل اجتماع مردم است بگذارد و آن چیز از بین برود،یا دیگری آن را بردارد کسی که آن را پیدا کرده ضامن است.
مسأله 2588- هرگاه چیزی پیدا کند که اگر بماند فاسد میشود باید با اجازۀ [5]حاکم
شرع یا وکیل او قیمت آن را معیّن کند و بفروشد و پولش را نگهدارد و اگر صاحب آن پیدا نشد از طرف او صدقه بدهد.
مسأله 2589- اگر چیزی را که پیدا کرده موقع وضو گرفتن و نماز خواندن همراه او باشد،در صورتی که قصدش این باشد که صاحب آن را پیدا کند اشکال ندارد.
مسأله 2590- اگر کفش او را ببرند و کفش دیگری به جای آن بگذارند چنانچه بداند کفشی که مانده مالِ کسی است که کفش او را برده میتواند به جای کفش خودش [6] بردارد،ولی اگر قیمت آن از کفش خودش بیشتر باشد باید هر وقت صاحب آن پیدا شد زیادی قیمت را به او بدهد و چنانچه از پیدا شدن او نا امید شود باید با اجازۀ حاکم شرع زیادی قیمت را از طرف صاحبش صدقه بدهد.و اگر احتمال دهد کفشی که مانده مالِ کسی نیست که کفش او را برده در صورتی که قیمت آن از 12/6 نخود نقرۀ سکهدار کمتر باشد،میتواند برای خود بردارد و اگر بیشتر باشد،باید تا یک سال اعلان کند و بعد از یک سال احتیاطاً از طرف صاحبش صدقه بدهد.
مسأله 2591- اگر مالی را که کمتر از 12/6 نخود نقرۀ سکهدار ارزش دارد پیدا کند و از آن صرف نظر نماید و در مسجد یا جای دیگر بگذارد چنانچه کسی آن را بردارد،برای او حلال است.
÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷
حاشیه ها - 1 -اگر ملک خودش کرده باشد و تلف شده باشد واجب نیست عوض بدهد و اگر ملکخودش نکرده و بدون تقصیر او تلف شده نیز عوض نباید بدهد
2 - -باید در تمام سال به قدری تعریف کند که نگویند مسامحه کرده و اگر در هفته اول هرروز و بعد تا آخر سال هفته یک مرتبه تعریف کند کافی است و اما ماهی یک مرتبه مشکل است.
3 - -اشکال ندارد و باید صدقه بدهد و ملک خود نکند به احتیاط واجب.
-اجازه حاکم لازم نیست خودش میتواند قیمت کند و بردارد یا بفروشد و پولش رانگهدارد و احتیاط واجب آن است که آن چیز را تا هر مقدار میشود نگهداشت 4نگهدارد بلکه خالی از قوّت نیست.
5 -اگر مأیوس باشد از پیدا شدن صاحبش یا زحمت و مشقّت زیاد داشته باشد.
÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷
((احکام سربریدن و شکار کردن حیوانات))
مسأله 2592- اگر حیوان حلال گوشت را به دستوری که بعداً گفته میشود سر ببرند؛ وحشی باشد یا اهلی،بعد از جان دادن،گوشت آن حلال و بدن آن پاک است،ولی حیوانی که انسان با آن وطی و نزدیکی ( -این حکم در وطی مخصوص به بهایم است.)
ده و حیوانی که نجاستخوار شده،اگر به دستوری که در شرع معیّن نمودهاند آن را استبراء نکرده باشند،بعد از سر بریدن گوشت آن حلال نیست.
مسأله 2593- حیوان حلال گوشت وحشی مانند آهو و کبک و بز کوهی و حیوان حلال گوشتی که اهلی بوده و بعداً وحشی شده مثل گاو و شتر اهلی که فرار کرده و وحشی شده است،اگر به دستوری که بعداً گفته میشود آنها را شکار کنند پاک و حلال است،ولی حیوان حلال گوشت اهلی مانند گوسفند و مرغ خانگی و حیوان حلال گوشت وحشی که به واسطۀ تربیت کردن اهلی شده است،با شکار کردن پاک و حلال نمیشود.
مسأله 2594- حیوان حلال گوشت وحشی در صورتی با شکار کردن پاک و حلال میشود که بتواند فرار کند یا پرواز نماید بنابراین بچۀ آهو که نمیتواند فرار کند و بچۀ
کبک که نمیتواند پرواز نماید،با شکار کردن پاک و حلال نمیشود و اگر آهو و بچهاش را که نمیتواند فرار کند،با یک تیر شکار نمایند آهو حلال و بچهاش حرام است.
مسأله 2595- حیوان حلال گوشتی که مانند ماهی خون جهنده ندارد،اگر به خودی خود بمیرد پاک است،ولی گوشت آن را نمیشود خورد.
مسأله 2596- حیوان حرام گوشتی که خون جهنده ندارد،مانند مار،با سر بریدن حلال نمیشود،ولی مردۀ آن پاک است.
مسأله 2597- سگ و خوک به واسطۀ سر بریدن و شکار کردن پاک نمیشوند و خوردن گوشت آنها هم حرام است.و حیوان حرام گوشتی را که درنده و گوشتخوار است مانند گرگ و پلنگ اگر به دستوری که گفته میشود سر ببرند،یا با تیر و مانند آن شکار کنند پاک است،ولی گوشت آن حلال نمیشود،و اگر با سگ شکاری آن را شکار کنند،پاک شدن بدنش هم اشکال دارد.
مسأله 2598- فیل و خرس و بوزینه و موش و حیواناتی که مانند مار و سوسمار در داخل زمین زندگی میکنند،اگر خون جهنده داشته باشند و به خودی خود بمیرند نجسند،بلکه اگر سر آنها را هم ببرند،یا آنها را شکار نمایند،پاک شدن بدنشان اشکال دارد.
مسأله 2599- اگر از شکم حیوان زنده بچۀ مردهای بیرون آید یا آن را بیرون آورند، خوردن گوشت آن حرام است.
دستور سربریدن حیوانات
مسأله 2600- دستور سر بریدن حیوان آن است که چهار رگ بزرگ گردن آن را از پایین برآمدگی زیر گلو به طور کامل ببرند،و اگر آنها را بشکافند کافی نیست.
مسأله 2601- اگر بعضی از چهار رگ را ببرند و صبر کنند تا حیوان بمیرد بعد بقیه را ببرند فایده ندارد،بلکه اگر به این مقدار هم صبر نکنند ولی به طور معمول چهار رگ را پشت سر هم نبرند،اگرچه پیش از جان دادن حیوان بقیه رگها را ببرند اشکال دارد.
مسأله 2602- اگر گرگ گلوی گوسفند را به طوری بکند که از چهار رگی که در گردن است و باید بریده شود،چیزی نماند،آن حیوان حرام میشود،ولی اگر مقداری از گردن را بکند و چهار رگ باقی باشد،یا جای دیگر بدن را بکند،در صورتی که گوسفند زنده باشد و به دستوری که گفته میشود سر آن را ببرند حلال و پاک میباشد.
((شرایط سر بریدن حیوان))
مسأله 2603- سر بریدن حیوان پنج شرط دارد:
اول: کسی که سر حیوان را میبرد چه مرد باشد چه زن،باید مسلمان باشد و اظهار دشمنی با اهل بیت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم نکند.و بچه مسلمان هم اگر ممیز باشد؛یعنی خوب و بد را بفهمد،میتواند سر حیوان را ببرد.
دوم: سر حیوان را با چیزی ببرند که از آهن باشد ولی چنانچه آهن پیدا نشود و طوری باشد که اگر سر حیوان را نبرند میمیرد،با چیز تیزی که چهار رگ آن را جدا کند مانند شیشه و سنگ تیز،میشود سر آن را برید.
سوم: در موقع سر بریدن،صورت و دست و پا [1]و شکم حیوان رو به قبله باشد و کسی که میداند باید رو به قبله سر ببرد،اگر عمداً حیوان را رو به قبله نکند حیوان حرام میشود ولی اگر فراموش کند،یا مسأله را نداند،یا قبله را اشتباه کند،یا نداند قبله کدام طرف است،یا نتواند حیوان را رو به قبله کند اشکال ندارد.
چهارم: وقتی میخواهد سر حیوان را ببرد یا کارد به گلویش بگذارد به نیت سر بریدن،نام خدا را ببرد و همین قدر که بگوید بسماللّٰه کافی است و اگر بدون قصد سر بریدن نام خدا را ببرد،آن حیوان پاک نمیشود و گوشت آن هم حرام است،ولی اگر از
روی فراموشی نام خدا را نبرد اشکال ندارد.
پنجم: حیوان بعد از سر بریدن حرکتی بکند [2].اگرچه مثلاً چشم یا دم خود را حرکت دهد،یا پای خود را به زمین زند و نیز احتیاط واجب آن است که به اندازۀ معمول خون از بدن حیوان بیرون آید.
÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷
حاشیه ها 1 - -لازم نیست دست و پا رو به قبله باشد همین قدر که جلو بدن باشد کافی است.
2 - -همین قدر که حرکتی بکند که معلوم شود زنده بوده کافی است،و احتیاطی که گفته شدهواجب نیست.
÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷
((دستور کشتن شتر))
مسأله 2604- اگر بخواهند شتر را بکشند که بعد از جان دادن پاک و حلال باشد،باید با پنج شرطی که برای سر بریدن حیوانات گفته شد،کارد یا چیز دیگری را که از آهن و برنده باشد،در گودی بین گردن و سینهاش فرو کنند.
مسأله 2605- وقتی میخواهند کارد را به گردن شتر فرو ببرند،بهتر است که شتر ایستاده باشد ولی اگر در حالی که زانوها را به زمین زده،یا به پهلو خوابیده و دست و پا [1]و سینهاش،رو به قبله است،کارد را در گودی گردنش فرو کنند اشکال ندارد.
مسأله 2606- اگر به جای این که کارد در گودی گردن شتر فرو کنند سر آن را ببرند،یا گوسفند و گاو و مانند اینها را مثل شتر،کارد در گودی گردنشان فرو کنند،گوشت آنها حرام و بدن آنها نجس است.ولی اگر چهار رگ شتر را ببرند و تا زنده است به دستوری که گفته شد کارد در گودی گردنش فرو کنند گوشت آن حلال و بدن آن پاک است،و نیز اگر کارد در گودی گردن گاو یا گوسفند یا مانند اینها فرو کنند و تا زنده است سر آن را ببرند حلال و پاک میباشد.
مسأله 2607- اگر حیوانی سرکش شود و نتوانند آن را به دستوری که در شرع معیّن شده بکشند،یا مثلاً در چاه بیفتد و احتمال بدهند که در آنجا بمیرد و کشتن آن به
دستور شرع ممکن نباشد،هر جای بدنش را که زخم بزنند [2]و در اثر زخم جان بدهد حلال میشود و رو به قبله بودن آن لازم نیست،ولی باید شرطهای دیگری را که برای سر بریدن حیوانات گفته شد دارا باشد.
÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷
حاشیه ها 1 -همین قدر که جلو بدنش رو به قبله باشد کافی است.
2 - -با مثل شمشیر و خنجر و نیزه و چیزهایی که به تیزی آنها زخم میشود.
÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷
((چیزهایی که موقع سر بریدن حیوانات مستحب است))
مسأله 2608- چند چیز در سر بریدن حیوانات مستحب است:
اول: موقع سر بریدن گوسفند دو دست و یک پای آن را ببندند و پای دیگرش را باز بگذارند و موقع سر بریدن گاو چهار دست و پایش را ببندند و دم آن را باز بگذارند و موقع کشتن شتر دو دست آن را از پایین تا زانو،یا تا زیر بغل به یکدیگر ببندند و پاهایش را باز بگذارند و مستحب است مرغ را بعد از سر بریدن رها کنند تا پر و بال بزند.
دوم: کسی که حیوان را میکشد رو به قبله باشد.
سوم: پیش از کشتن حیوان آب جلوی آن بگذارند.
چهارم: کاری کنند که حیوان کمتر اذیت شود،مثلاً کارد را خوب تیز کنند و با عجله سر حیوان را ببرند.
چیزهایی که در کشتن حیوانات مکروه است
مسأله 2609- چند چیز در کشتن حیوان مکروه است: اول: آن که کارد را پشت حلقوم فرو کنند و به طرف جلو بیاورند که حلقوم از پشت آن بریده شود. دوم: پیش از بیرون آمدن روح،سر حیوان را از بدنش جدا کنند [1]ولی اگر از روی غفلت یا به واسطۀ تیز بودن کارد بیاختیار سر حیوان جدا شود مکروه نیست. سوم: پیش از
بیرون آمدن روح،پوست حیوان را بکنند [2]. چهارم: پیش از آن که روح از بدن حیوان بیرون رود،مغز حرام را که در تیرۀ پشت است ببرند [3]. پنجم: در جایی حیوان را بکشند که حیوان دیگر آن را ببیند. ششم: در شب یا پیش از ظهر جمعه سر حیوان را ببرند ولی در صورت احتیاج عیبی ندارد. هفتم: خود انسان چهارپایی را که پرورش داده است بکشد.
÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷
حاشیه ها 1 -احتیاط واجب آن است که سر را پیش از مردن جدا نکنند بلکه حرام بودن آن خالی ازقوّت نیست لکن با این کار حیوان حرام نمیشود.
2 -احتیاط آن است که این کار را نکنند.
3 -احتیاط واجب در ترک است.
÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷
((احکام شکار کردن با اسلحه))
مسأله 2610- اگر حیوان حلال گوشت وحشی را با اسلحه شکار کنند با پنج شرط حلال و بدنش پاک است:
اول: آن که اسلحۀ شکار مثل کارد و شمشیر برنده باشد،یا مثل نیزه و تیر،تیز باشد که به واسطۀ تیز بودن،بدن حیوان را پاره کند و اگر به وسیلۀ دام یا چوب و سنگ و مانند اینها حیوانی را شکار کنند پاک نمیشود و خوردن آن هم حرام است و اگر حیوانی را با تفنگ شکار کنند چنانچه گلوله آن تیز باشد که در بدن حیوان فرو رود و آن را پاره کند پاک و حلال است.و اگر گلوله تیز نباشد بلکه با فشار در بدن حیوان فرو رود و حیوان را بکشد،یا به واسطۀ حرارتش بدن حیوان را بسوزاند و در اثر سوزاندن، حیوان بمیرد پاک و حلال بودنش اشکال دارد.
دوم: کسی که شکار میکند باید مسلمان باشد یا بچۀ مسلمان باشد که خوب و بد را بفهمد،و اگر کافر یا کسی که اظهار دشمنی با اهل بیت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم میکند،حیوانی را شکار نماید،آن شکار حلال نیست.
سوم: اسلحه را برای شکار کردن حیوان به کار برد و اگر مثلاً جایی را نشان کند و اتفاقاً حیوانی را بکشد،آن حیوان پاک نیست و خوردن آن هم حرام است.
چهارم: در وقت به کار بردن اسلحه نام خدا را ببرد و چنانچه عمداً نام خدا را نبرد شکار حلال نمیشود،ولی اگر فراموش کند اشکال ندارد.
پنجم: وقتی به حیوان برسد که مرده باشد،یا اگر زنده است به اندازۀ سر بریدن آن وقت نباشد و چنانچه به اندازۀ سر بریدن وقت باشد و سر حیوان را نبرد تا بمیرد حرام است.
مسأله 2611- اگر دو نفر حیوانی را شکار کنند،و یکی از آنان مسلمان و دیگری کافر باشد یا یکی از آن دو نام خدا را ببرد و دیگری عمداً نام خدا را نبرد آن حیوان حلال نیست.
مسأله 2612- اگر بعد از آن که حیوانی را تیر زدند مثلاً در آب بیفتد،و انسان بداند که حیوان به واسطۀ تیر و افتادن در آب جان داده،حلال نیست.بلکه اگر شک کند که فقط برای تیر بوده یا نه،حلال نمیباشد.
مسأله 2613- اگر با سگ غصبی یا اسلحۀ غصبی حیوانی را شکار کند،شکار حلال است و مال خود او میشود ولی گذشته از این که گناه کرده باید اجرت اسلحه یا سگ را به صاحبش بدهد.
مسأله 2614- اگر با شمشیر یا چیز دیگری که شکار کردن با آن صحیح است با شرطهایی که در بالا گفته شد،حیوانی را دو قسمت کنند،و سر و گردن در یک قسمت بماند و انسان وقتی برسد که حیوان جان داده باشد،هر دو قسمت حلال است.و همچنین است اگر حیوان زنده باشد ولی به اندازۀ سر بریدن وقت نباشد [1]اما اگر به اندازه سر بریدن وقت باشد و ممکن باشد که مقداری زنده [2]بماند،قسمتی که سر و
گردن ندارد حرام،و قسمتی که سر و گردن دارد اگر سر آن را به دستوری که در شرع معیّن شده ببرند حلال وگرنه آن هم حرام میباشد.
مسأله 2615- اگر با چوب یا سنگ یا چیز دیگری که شکار کردن با آن صحیح نیست حیوانی را دو قسمت کنند،قسمتی که سر و گردن ندارد حرام است و قسمتی که سر و گردن دارد،اگر زنده باشد و ممکن باشد که مقداری زنده بماند،و سر آن را به دستوری که در شرع معیّن شده ببرند حلال وگرنه آن قسمت هم حرام میباشد.
مسأله 2616- اگر حیوانی را شکار کنند،یا سر ببرند و بچه زندهای از آن بیرون آید چنانچه آن بچه را به دستوری که در شرع معیّن شده سر ببرند حلال و گرنه حرام میباشد.
مسأله 2617- اگر حیوانی را شکار کنند یا سر ببرند و بچه مردهای از شکمش بیرون آورند،چنانچه خلقت آن بچه کامل باشد و مو یا پشم در بدنش روییده باشد پاک و حلال است.
÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷
حاشیه ها1 - -اگر زنده باشد و به اندازه سر بریدن وقت نباشد آن قسمتی که در آن سر و گردن نیستحرام است و قسمت دیگر حلال است.
2 -به احتیاط واجب در این مسأله و مسأله بعد.
÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷
((شکار کردن با سگ شکاری))
مسأله 2618- اگر سگ شکاری حیوان وحشی حلال گوشتی را شکار کند پاک بودن و حلال بودن آن حیوان شش شرط دارد:
اول: سگ به طوری تربیت شده باشد که هر وقت آن را برای گرفتن شکار بفرستند برود و هر وقت از رفتن جلوگیری کنند بایستد [1]و نیز باید عادتش[2] این باشد که تا صاحبش نرسد از شکار نخورد،ولی اگر اتفاقاً شکار را بخورد اشکال ندارد.
دوم: صاحبش آن را بفرستد و اگر پیش خود دنبال شکار رود و حیوانی را شکار
کند خوردن آن حیوان حرام است.بلکه اگر پیش خود دنبال شکار رود و بعداً صاحبش بانگ بزند که زودتر آن را به شکار برساند اگر چه به واسطۀ صدای صاحبش شتاب کند،بنابر احتیاط واجب باید از خوردن آن شکار خودداری نمایند.
سوم: کسی که سگ را میفرستد باید مسلمان باشد یا بچۀ مسلمان باشد که خوب و بد را بفهمد و اگر کافر یا کسی که اظهار دشمنی با اهل بیت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم میکند سگ را بفرستد،شکار آن سگ حرام است.
چهارم: وقت فرستادن سگ نام خدا را ببرد [3]و اگر عمداً نام خدا را نبرد،آن شکار حرام است،ولی اگر فراموش کند اشکال ندارد.
پنجم: شکار به واسطۀ زخمی که از دندان سگ پیدا کرده بمیرد پس اگر سگ، شکار را خفه کند،یا شکار از دویدن یا ترس بمیرد حلال نیست.
ششم: کسی که سگ را فرستاده،وقتی برسد که حیوان مرده باشد،یا اگر زنده است به اندازۀ سر بریدن آن وقت نباشد و چنانچه وقتی برسد که به اندازۀ سر بریدن وقت باشد مثلاً حیوان چشم یا دم خود را حرکت دهد،یا پای خود را به زمین بزند،چنانچه سر حیوان را نبرد تا بمیرد حلال نیست.
مسأله 2619- کسی که سگ را فرستاده اگر وقتی برسد که بتواند سر حیوان را ببرد، چنانچه مثلاً به واسطۀ بیرون آوردن [4]کارد و مانند آن وقت بگذرد و آن حیوان بمیرد حلال است،ولی اگر چیزی همراه او نباشد که با آن سر حیوان را ببرد و حیوان بمیرد، احتیاط واجب آن است که از خوردن آن خودداری کنند.
مسأله 2620- اگر چند سگ را بفرستد و با هم حیوانی را شکار کنند،چنانچه همۀ آنها
دارای شرطهایی که در بالا گفته شد بودهاند،شکار حلال است و اگر یکی از آنها دارای آن شرطها نبوده،شکار حرام است.
مسأله 2621- اگر سگ را برای شکار حیوانی بفرستد و آن سگ حیوان دیگری را شکار کند،آن شکار حلال و پاک است و نیز اگر آن حیوان را با حیوان دیگری شکار کند،هر دوی آنها حلال و پاک میباشند.
مسأله 2622- اگر چند نفر با هم سگ را بفرستند و یکی از آنها کافر باشد،یا عمداً نام خدا را نبرد،آن شکار حرام است.و نیز اگر یکی از سگهایی را که فرستادهاند به طوری که در صفحۀ گذشته گفته شد تربیت شده نباشد،آن شکار حرام میباشد.
مسأله 2623- اگر باز یا حیوان دیگری غیر سگ شکاری حیوانی را شکار کند،آن شکار حلال نیست ولی اگر وقتی برسند که حیوان زنده باشد و به دستوری که در شرع معیّن شده سر آن را ببرند حلال است.
÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷
1 -لازم نیست همیشه اینطور باشد بلکه اگر در وقت دیدن شکار و نزدیک شدن به آن باجلوگیری نایستد،مانع ندارد.
2 بنابراین احتیاط واجب.
3 -بلکه اگر بعد از فرستادن سگ و قبل از آن که سگ به شکار برسد نام خدا را ببرد آنشکار حرام است بنابر احتیاط واجب.
4 -اگر به طور عادی و با شتاب باشد،و اما اگر به واسطه زیاد تنگ بودن غلاف کارد،یاچسبیدگی آن به غلاف یا مسامحه کردن وقت بگذرد حلال نمیشود.
÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷
((صید ماهی))
مسأله 2624- اگر ماهی فلسدار را زنده از آب بگیرند و بیرون آب جان دهد،پاک و خوردن آن حلال است،و چنانچه در آب بمیرد پاک است ولی خوردن آن حرام میباشد و ماهی بیفلس را اگرچه زنده از آب بگیرند و بیرون آب جان دهد حرام است.
مسأله 2625- اگر ماهی از آب بیرون بیفتد،یا موج آن را بیرون بیندازد،یا آب فرو رود و ماهی در خشکی بماند،چنانچه پیش از آن که بمیرد،با دست یا به وسیلۀ دیگر کسی آن را بگیرد،بعد از جان دادن حلال است.
مسأله 2626- کسی که ماهی را صید میکند،لازم نیست مسلمان باشد و در موقع گرفتن،نام خدا را ببرد ولی مسلمان باید گرفتن آن را دیده باشد [1].
مسأله 2627- ماهی مردهای که معلوم نیست آن را زنده از آب گرفتهاند یا مرده، چنانچه در دست مسلمان باشد،حلال است و اگر در دست کافر باشد،اگرچه بگوید آن را زنده گرفتهام حرام میباشد.
مسأله 2628- بنابر احتیاط واجب [2]باید از خوردن ماهی زنده خودداری کرد
مسأله 2629- اگر ماهی زنده را بریان کنند،یا در بیرون آب پیش از جان دادن بکشند، احتیاط واجب [3]آن است که از خوردن آن خودداری نمایند.
مسأله 2630- اگر ماهی را بیرون آب دو قسمت کنند و یک قسمت آن در حالی که زنده است در آب بیفتد،بنابر احتیاط واجب [4]قسمتی را که بیرون آب مانده نباید خورد.
÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷
حاشیه ها 1 - -یا بداند که آن را زنده گرفته و در خارج آب مرده.
2 - -واجب نیست.
3 - -این احتیاط واجب نیست.
4 - -این احتیاط واجب نیست.
÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷
ادادمه دارد