2 - در ایران
چگونه شیعه در ایران رشد کرد؟
پیش از بیان پیدایش شیعه در ایران، لازم است در نخستین قدم به مفهوم شیعه توجه کنیم. شیعه به معناى پیرو و در اصطلاح، کسى است که از امام على (ع) پیروى کرده و او را خلیفه بلافصل مىداند و دیگران را غاصب این مقام مىداند.
در مورد پیدایش شیعه مىتوان از دو زاویه وارد بحث شد؛ یکى از زاویه شیعه به معناى پیرو على و دیگرى شیعه به معناى جمعیت سیاسى – مذهبى.
1ـ شیعه به معناى پیرو على(ع) از زمان پیامبر(ص) مطرح بود. پیامبر فرمود: «إنّ علیّاً و شیعتَه هم الفائزون یوم القیامة؛(مجلسى، بحار الانوار، ج 27، ص 143 ). على و شیعیانش در روز قیامت پیروز و رستگارند.»
در زمان پیامبر تعدادى به عنوان شیعه و پیرو على (ع) شناخته مىشدند که «مقداد بن اسود»، «سلمان فارسى»، «ابوذر غفارى» و «عمار یاسر» در این امر از دیگران سرآمد بودند.(143
2. سید محسن امین، اعیان الشیعه، ج 2، ص 27)
2ـ شیعه به معناى یک جمعیت سیاسى - مذهبى که به خلافت بلافصل على(ع) عقیده داشته باشند، در جریان سقیفه بنى ساعده و پس از رحلت پیامبر شکل گرفت؛ چون در این هنگام برخى از صحابه، حکومت ابوبکر را به رسمیت نشناختند، و به جاى آن خواهان حکومت على (ع)شدند. افزون بر تمامى بنىهاشم و زبیر بن عوام، عدهاى از مهاجران از جمله خالد بن سعید، سلمان فارسى، ابوذر غفارى، مقداد بن اسود، عمار یاسر، بریده اسلمى، و همچنین عدهاى از انصار از جمله ابوالهیثم بن تیهان، سهل بن حنیف، عثمان بن حنیف، عبداللَّه بن مسعود، زید بن وهب، خزیمة بن ثابت ذوالشهادتین، ابى بن کعب و ابى ایوب انصارى با حکومت ابوبکر به مخالفت برخاستند و خواستار این شدند که قدرت سیاسى جامعه اسلامى به دست امام على قرار گیرد.(143
2. سید محسن امین، اعیان الشیعه، ج 2، ص 27
این افراد هسته اولیه شیعه به عنوان یک جمعیت سیاسى - مذهبى را تشکیل دادند و سپس افراد دیگرى به آنان ملحق شدند. مرحوم سید محسن امین در کتاب اعیان الشیعه، بیش از هفتاد و هفت تن از صحابه پیامبر را نام مىبرد که این عده به عنوان شیعه على (به معناى دوم) شناخته مىشدند(143
2. سید محسن امین، اعیان الشیعه، ج 2، ص 27
سپس در بین تابعین و نسل هاى بعدى شیعه گسترش چشمگیرى یافت.(سید محسن امین، اعیان الشیعه، ج 2، ص30 به قول ذهبى در کتاب میزان الاعتدال، اگر شیعیان نبودند، تمام آثار پیامبر محو و نابود شده بود
شیعه در ایران:
از وقتى که اسلام در ایران راه پیدا کرد، به همراه آن اسلام شیعى و سنى در این سرزمین راه یافت؛ چون تشیع و تسنن دو شاخه یا دو قرائت و یا دو جمعیت سیاسى - مذهبى درون خانواده اسلام قرار دارند. امروزه همه شاهدیم که در هر جا اسلام پا گذاشته است، دو جریان سیاسى - مذهبى مذکور حضور دارند. در اکثر کشورهاى اسلامى جمعیت شیعه نسبت به جمعیت سنى کمتر است، به جز در چند کشور از جمله ایران، جمهورى آذربایجان، عراق، کویت، بحرین، یمن و لبنان که جمعیت شیعه برابر با اهل سنت، و یا بیشتر است. در ایران قریب به نود درصد مردم شیعه هستند. این پدیده مانند دیگر پدیده هاى مهم اجتماعى از زمینه ها و عوامل گوناگونى پدید آمده که برخى از مهمترین علل بدین شرح است:
1ـ تفاوت در سیاست هاى علوى و اموى در جذب و دفع ایرانیان:
برتری عرب بر عجم از سیاست هاى عمر، خلیفه دوم بود و بعد عثمان آن را ادامه داد.
هنگامى که امام على(ع) حکومت را در دست گرفت، با آنان به عدل رفتار کرد. بعد از آن که بنىامیه قدرت را در دست گرفت، سیاست عمر را در پیش گرفت و ایرانیان را شهروند درجه دوم به حساب آورد.
در سیاست عمر و بنى امیه آمده است:
در مدینه نباید ایرانیان باشند؛ زبان ایرانى نباید تکلم گردد؛ از پول بیت المال باید اسراى عرب آزاد شوند، نه ایرانى؛ عربها از ایرانىها زن بگیرند، ولى به ایرانىها زن ندهند؛ مسلمانان واقعى عرب ها هستند، نه عجمها و ایرانىها. عرب از غیر عرب ارث ببرد، ولى غیر عرب و ایرانى از عرب نباید ارث ببرد؛ کارهاى مشکل و طاقت فرسا را باید ایرانىها انجام دهند، نه عربها؛ در صف اوّل نماز جماعت باید عربها باشند، نه غیر عرب؛ امام جماعت و قاضى باید عرب باشد، نه عجم و غیر عرب.(. اسرار آل محمد، سلیم بن قیس هلالى، ص 620)
طبیعى است که این سیاست، ایرانىها را به «عُمَر» که از شخصیتهاى برجسته اهل سنت به شمار مىآید، بدبین مىکند. اما امام على (ع) در برابر این سیاست قرار داشت. حضرت با کمال رفق و مدارا با ایرانىها برخورد مىکرد که گاهى مورد اعتراض برخى از عربها قرار مىگرفت.
ابن عباس مىگوید: یکى از دلائل شکست على (ع) این بود که امتیازات عربى را در نظر نگرفت و عربها بر حضرت خشمگین شدند. .( شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج 16، ص 23، و 24) سیاست امام على ایرانیان را به خود جذب نمود.
در زمان حکومت امام علی (ع)
بعد از عثمان حاکم ناحیهی “غور” در افغانستان کنونی به دست امام علی (ع) مسلمان میشود. شخصی است به نام “شنسب” که ناحیه غور و بامیان شیعه آن امام میشوند. اکنون نیز بامیان بعد از ۱۳۰۰ سال که این همه حکومت سنی مذهب در ایران حکومت کرد.کماکان شیعه باقی ماند و هیچ گاه نیز در زمان حکومت بنی امیه که به امام علی (ع) لعن میگفتند، آن جا نگفتند و همیشه بر این امر افتخار میکردند که همه جا لعن میگویند، الا غور. آن شهر به زور شمشیر فتح نشد. همهی افغانستان سنی مذهب است و اکنون نیز به دست طالبان، وهابیها و القاعده است ولی بامیان شیعه مذهب.
در زمان حکومت امام علی (ع) بعد از عثمان ما هیچ گونه حمله به هیچ یک از شهرهای ایرانی نداریم.
هر کس در زمان ایشان مسلمان شده است، صرفاً با نامه و سفیر بوده است. ولی متاسفانه بعد از شهادت امام علی (ع) و روی کار آمدن بنیامیه وضعیت در ایران دشوارتر میشود. چون اعرابی که در ایران بر مسند قدرت مینشینند، همان روحیه جاهلیت عربی و تعصبات قومی شدت گرفت. ایرانیها حق نداشتند در صف اول نماز بخوانند. چون در روایتی از پیامبر نقل شده است: اگر مسلمانان بدانند صف اول نماز چه فضیلتی دارد بر روی همشمشیر میکشیدند برای نشستن در صف اول. بنابراین ایرانیها در حضور اعراب حق نداشتند در صف اول نماز بایستند. از ایرانیان دختر میگرفتند ولی به ایرانیان دختر نمیدادند. اموال بیتالمال را به عدالت تقسیم نمیکردند. مثلاً اگر قرار بود از بیت المال به مسلمانان ۱۰ سکه بدهند، به ایرانیها سکهای نمیدادند یا تنها ۱ سکه میدادند. بر عکس آن چیزی را که عوام فکر میکنند اعراب نمیخواستند ما مسلمان شویم. چرا؟ چون آن ها جزیه میخواستند. حتی بنیامیه از تازهمسلمانها نیز جزیه میگرفت که این خلاف شرع اسلام است..
2ـ قدرت تأثیر گذارى شیعه سیاسى موجود در عراق بر ایران:
آن گاه که کوفه مرکز خلافت امام على شد و عراقىها از حکومت امام دفاع و در برابر معاویه ایستادگى کردند، بسیارى از یاران حضرت از نظر اعتقادى شیعه نبودند، ولى از نظر سیاسى شیعه على بودند.
تشیع سیاسى عراقىها زمینه اى شد براى تشیع اعتقادى در عراق و مناطقى که از نظر تشکیلات سیاسى زیر نظر عراق بود. (در دوره بنى امیه تمامى مناطق ایران زیر نظر استاندارى کوفه اداره مىشد). افزون بر این مهاجرت طایفه اشعرىها به قم، موجب شد قمىها شیعه شوند.
شهر قم را باید نخستین شهر شیعی دانست. شهر قم از شهرهایی بود که در سال 23 هجری به دست اعراب و با فرماندهی ابوموسی اشعری فتح گردید و مردم آن به اسلام گرویدند. پس از گذشت شصت سال این شهر و اطراف آن توسط قبیله اشعری که از اهالی کوفه بودند، به عنوان پناهگاهی امن برگزیده شد و آنان از ترس حجاج، حاکم بنیامیه در عراق، از کوفه به عنوان پناهگاه به قم آمدند.مقالات تاریخی، رسول جعفریان، دفتر اوّل، ص 276)
برخی از مورخان علت آمدن اشعریان را به قم این گونه نوشتهاند: «عبدالرحمان بن محمد بن اشعث» امارت سجستان را از ناحیه حجاج بر عهده داشت، پس از خروج (شورش) وی بر حجاج و شکست او، به کابل گریخت؛ فرزندان سعد بن مالک بن عامر اشعری به نامهای عبدالرحمان و عبدالله و احوص و اسحاق و نعیم که در شمار لشکر ابن اشعث بودند، از وی جدا شده و در اطراف قم ساکن شدند. به دنبال آن بستگان و عموزادگانشان نیز به قم آمدند و بر این منطقه تسلط یافتند؛ عبدالله فرزند بزرگ سعد بود. وی پسری داشت که شیعه امامی بود و در کوفه رشد یافته بود. او هم از کوفه به قم آمد و میتوان گفت که او افکار تشیع را به قم انتقال داد.( معجم البلدان، شهابالدین یاقوت الحموی، دار الکتب العلمیه، بیروت، ج 4، ص 450 ـ 451)
پسر عبدالله بن سعد اولین کسی بود که پیرو امام صادق (ع) شد. به احتمال زیاد او «عیسی بن عبدالله» است، که از امام صادق و امام کاظم (ع) روایت نقل کرده و همچنین سؤالاتی را برای امام رضا (ع) فرستاده است. به نظر میرسد دیگر افراد این قبیله از او پیروی کرده باشند.(مقالات تاریخی، ص 277 ـ 279
پس از عیسی بن عبدالله فرزندش «محمد بن عیسی» رهبری اشعریان را عهدهدار شد. وی امام رضا (ع) را دید و از حضرت جواد (ع) روایت نقل کرد؛ پس از محمد پسرش «احمد بن محمد بن عیسی» رهبری را به دست گرفت. احمد با حضرت رضا و حضرت جواد و امامهاد ی(ع) ملاقات کرد.
بدین ترتیب قم به عنوان مرکز عمده حدیث امامی که در ابتدا در کوفه روایت میشد، مرکزی برای تشیع شناخته شد. کمک قم در رشد مذهب شیعه امامی به لحاظ پناهگاه اصلی دانشمندان محدث امامی و به دلیل پیروی از امامان (ع) مؤثر بوده است.(مقالات تاریخی، ص 280- 279
انشعاباتی که در کوفه میان شیعیان پدید آمد، هیچ کدام در بین شیعیان قم دیده نشده است، بدین ترتیب قم به عنوان مرکز عمده حدیث و شیعیان امامی درآمد. کمک قم در رشد شیعه امامی، هم به لحاظ پناهگاه اصلی دانشمندان محدث امامی و هم به دلیل پیروی بی شائبه از امامان شیعه اثری به سزا داشته است.(مقالات تاریخی، ص ـ 279
در قرن چهارم که بغداد مرکز علمای شیعی شد، تلاشهای عالمانه شیخ مفید، شیخ طوسی و دیگران سبب شد برخی از مناطق ایران همانند ری و جبال به تشیع گرایش پیدا کنند.
فعالیتهای علامه حلی در اوضاع سیاسی ایران در زمان سلطان مغول «اولجایتو» تأثیر گذاشت و او به مذهب تشیع گرایش پیدا کرد و از سال 707 هجری قمری در ایران مذهب شیعه اثنا عشری رسم شد.
3ـ محبوبیت علویان در ایران، مظلومیت آنان و مهاجرت سادات علوی به ایران نیز، زمینهساز گسترش شیعه در ایران است.
4ـ کمکهای شایان امامان به ایرانیها در رفع تبعیض و ظلم بر آنان در این رویکرد مؤثر است.
5ـ پیدایش سنیهای معتدل و دوستدار اهل بیت که از اینها برخی تعبیر کردهاند به سنی دوازده امامی.( تاریخ تشیع در ایران، رسول جعفریان، ج 2، ص 725 ـ 728) آنان هم به خلافت خلفای راشدین عقیده داشتند و هم به امامت دوازده امام
6ـ حکومت صفویه و تلاش عالمان شیعی جبل عامل و...( تاریخ تشیع در ایران، رسول جعفریان، ج 2، ص 725 ـ 728)
در قرن سوم، مردم گیلان بر اثر ظلم و ستم کارگزاران طاهریان، علیه آنان قیام کردند و جابر بنهارون را که در آن نواحی، فرمانروا بود، از آن جا بیرون کردند. رهبران این قیام، محمد و جعفر، از اهالی دیلم، شیعه بودند. دیلمیان برای استواربخشی قدرت خود، تصمیم گرفتند از علویان دعوت کنند. آنان به سراغ «محمد بن ابراهیم» رفتند که نپذیرفت و «حسن بن زید حسنی» را به آنان معرفی کرد. «حسن بن زید» که بعدها به نام داعی اوّل یا داعی کبیر لقب یافت،دعوت آنان را پذیرفت و به سوی طبرستان رفت. با رفتن وی به آن نواحی، عدهای از مردم غیر مسلمان نیز به دست او مسلمان شدند. او از دیلم روانه شرق مازندران شد و ضمن درگیری با حاکمان طاهری، موفّق شد بر منطقة مازندران تسلط یابد و بعد از پیروزی، در آمل استقرار یافت. پس از آن، آمل، ساری و گرگان، به ضمیمة گیلان و دیلم، جزو مناطقی بودند که مدت بیست سال توسط علویان اداره میشد.
دولت علویان طبرستان، نخستین دولتی علوی بود که در شرق اسلامی، به دور از تأیید خلفای عباسی تشکیل ش ( تاریخ تشیع در ایران، رسول جعفریان، ج 2، ص 725 ـ 728) در حقیقت این نخستین بار بود که علویان پس از قیامهای طولانی در مناطق مختلف، توانسته بودند دولتی را تشکیل دهند.( تاریخ تشیع در ایران، رسول جعفریان، ج 2، ص 297
عقیده «حسن بن زید» را تشیع زیدی دانستهاند، اما برخی از منابع وی را از علمای شیعه و والیان امامیه به حساب آوردهان ( تاریخ تشیع در ایران، رسول جعفریان، ج 2، ص 292)
آنان از سال 250 تا 345 بر طبرستان حکومت کردند.(تاریخ جنبشهای مذهبی در ایران، ج 2، ص 792، عبدالرفیع حقیقت)
عدهای بر این باورند که اولین سلسلة دوازده امامی ایرانی، باوندیا ( باوندان منسوب به «آل باوند» سلسلهای از امیران مازندران بودند که احتمالاً از نوادگان قبادشاه ساسانی هستند. رک: دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج 1، ص 585).
حاکم در مازندران، در دورة سلجوقی بودند که به عنوان پناه دهنده به عالمان امامی، عمل میکردند.(باوندان منسوب به «آل باوند» سلسلهای از امیران مازندران بودند که احتمالاً از نوادگان قبادشاه ساسانی هستند. رک: دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج 1، ص 585)
برخی آلبویه را به عنوان نخستین سلسلة شیعة دوازده امامی ایرانی به شمار آوردهاند. کسانی که در آغاز بیشتر زیدی بودند و بعد از مدتی در صدد حمایت از معتزله و شیعه برآمدن (اوندان منسوب به «آل باوند» سلسلهای از امیران مازندران بودند که احتمالاً از نوادگان قبادشاه ساسانی هستند. رک: دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج 1، ص 285
دومین حکومت مقتدر شیعی در ایران
آلبویه، فرزندان ابوشجاع (که برخی نسب آنان را به شاپور پادشاه ساسانی میرسانند) دولت مقتدر شیعی را در بخش بزرگی از ایران و عراق تشکیل دادند. بویهیان در سال 322 وارد شیراز شده، آنجا را مقر حکومت آتی خود قرار دادند. آل بویه پس از تثبیت حکومت خود در فارس و خوزستان، به سوی بغداد حرکت کردند. سرانجام در سال 334 معزّالدوله وارد بغداد شد و بر خلیفه بغداد چیره گردید.(. تاریخ تشیع در ایران، ج 1، ص 359 ـ 360؛ تاریخ جنبشهای مذهبی ایران، ج 2، ص 792)
سلطة آنان بر بغداد، از عوامل مهم گسترش تشیع در قرن چهارم است. البته پیش از آمدن آنان به بغداد، تشیع در آن جا نفوذ داشت، که بدون چنین نیرویی، آلبویه نمیتوانستند در این شهر دوام بیاورند.(تاریخ تشیع در ایران، ج 1، ص 361)
در تشیع آل بویه تردیدی نیست، ولی در اینکه زیدی بودند یا امامی، به صورت قطعی نمیتوان نظر داد. به نظر میرسد نخستین فرمانروایان آنان زیدی باشند(دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج 1، ص 640) اما سپس به مذهب اثنی عشری گرایش پیدا کردند. رکنالدوله با شیخ صدوق مناسبات گرمی داشته است.
نوشتن برخی از شعارهای شیعی به دستور معزّالدوله در سال 351 بر در مساجد، حکایت از تشیع امامی وی دارد.( تاریخ تشیع در ایران، ج 1، ص 362 ـ 363؛ الکامل، ج 8، ص 542)
در سایه حکومت 113 سالة آلبویه، شیعیان توانستند با آزادی نسبی موجود، دامنههای افکار شیعی را توسعه داده، عقاید و احادیث خود را در قالب کتابها و رسالهها تدوین و عرضه کنند.
از پدیدههای مهم این دوران را میتوان برگزاری مراسم گرامیداشت عاشورا در بغداد در سال 352 از سوی معزّالدوله برشمرد. در کنار این مراسم، مراسم بزرگداشت روز غدیر نیز با شکوه تمام برگزار شد، بنابر این نباید در گرایش امامی معزّالدوله تردید کرد.(تاریخ تشیع، ص 364 ـ367)
(منابع)
مجلسى، بحار الانوار، ج 27، - سید محسن امین، اعیان الشیعه، - اسرار آل محمد، سلیم بن قیس هلالى، -. شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، - 8. مقالات تاریخی، رسول جعفریان، دفتر اوّل،-. معجم البلدان، شهابالدین یاقوت الحموی، دار الکتب العلمیه، بیروت،- اریخ تشیع در ایران، رسول جعفریان،- تاریخ جنبشهای مذهبی در ایران، عبدالرفیع حقیقت- دائرةالمعارف بزرگ اسلامی،- و مدارک دیگپرجز اینها.